به گزارش مشرق، عباس عبدی از چهرههای دوم خردادی اصلاح طلب شده در سخنرانی با موضوع "بررسی خاستگاه جنبش دانشجویی در ایران" درباره بخشی از رخدادهای پس از انقلاب گفت: "متأسفانه بخش عمدهای از کشتارهایی که پس از انقلاب صورت گرفت مربوط به اختلافهایی بود که افراد در زندانهای پیش از انقلاب با یکدیگر داشتند، زیرا معترضان که قصد مقابله با شاه را داشتند در فضای کوچک زندان تبدیل به مخالفان یکدیگر میشدند و با هم اختلاف پیدا میکردند. زمانی هم که انقلاب شد تمامی دعواهای درون زندان خود را به بیرون کشاندند."کشیده شدن بحث" بررسی خاستگاه جنبش دانشجویی در ایران" به برخی مسائل اول انقلاب ممکن و جایز است اما سخن گفتن از آن مسائل به گونهای مبهم و منحرف کننده به هیچ وجه قابل قبول نیست؛ از این رو درباره سخنان نقل شده از عبدی به چند نکته اشاره میشود:
1-مخاطب بی خبر یا کم خبر؛ همانطور که از عنوان سخنرانی عبدی برمیآید موضوع دانشجویی بوده و از قضا در ایام بزرگداشت دانشجو ایراد شده و طبیعتاً مخاطبان اصلی آن نیز دانشجویان و جمعی از جوانان غیر دانشجو هستند. این همه یعنی بیشتر کسانی که مخاطب این سخنان هستند؛ سال های اول انقلاب را درک نکردهاند و اطلاعات دیداری و حضوری از مسائل آن سالها ندارند و آنچه را که درباره آن سالها در ذهن دارند پراکنده، غیر مستند و غربال نشده است؛ به عبارتی این طیف مخاطب نسبت به آنچه ایراد شد یا بی خبر است و یا کم خبر و اگر هم خبری دارد؛ این خبر نمیتواند دقیق و چندان متقن باشد. ضمن آنکه باید به این وضعیت نامطمئن، تلاش پیوسته دشمنان در داخل و خارج برای وارونه جلوه دادن آن مسائل را نیز در نظر داشت. بنابر آنچه گفته شد؛ نباید برای چنین مخاطبی درباره چنان مسئله بسیار مهمی اینگونه مبهم و شبههدار سخن گفت.
2- حقیر شمردن امر عظیم؛ سخنان عبدی، آگاهان مسائل انقلاب را به غائله منافقین در سالهای پس از انقلاب و درگیری آنها با نظام و شهید کردن مسئولان و مردم و کشته شدن منافقین هدایت میکند و با اینکه درگیری منافقین با نظام و خروج علیه آن دارای پشت پرده مشخص و دال بر سودای بزرگ مبتنی بر دیدگاه قدرت طلبانه و تمامیت خواهانه داشت و آگاهان در آن زمان به خوبی از آن مطلع بودند؛ عباس عبدی از این امر حیاتی و سرنوشت ساز به گونهای سخن گفته که آن امر عظیم را حقیر جلوه میدهد و آن حرکت براندازانه و ملحدانه را در حد معلولی از یک اختلاف پیش از انقلابی تنزل میدهد که نتیجه آن برای مخاطب این میشود "کشتار برای اختلافات درون زندانی" که این تحقیر نظام و انقلاب و عاملی برای این تصور باطل است که خونهای ر یخته شده هدر رفته است. حال آنکه اقدامات بعدی منافقین در مقابله با نظام تا حد خیانت و پناه بردن به آغوش صدام ملعون و معدوم و امروز تبدیل شدن به مزدوران نام و نشان دار برای دشمنان نظام همگی حاکی از آن است که غائله منافقین بسیار فراتر از ادامه دار شدن اختلافات درون زندان پیش از انقلاب است.
3- مفهوم بدون مصداق؛ استفاده عبدی از عبارت "کشتارهای ناشی از اختلافات درون زندان در زمان پیش از انقلاب" و توضیح ندادن درباره آن، استفاده از "مفهوم بدون مصداق" است که در مواردی بسیار خطرناک است و به سبب نتایجی که در پی دارد مغرضانه تلقی میشود. اتفاقاً عبدی در زمان و وضعیتی از این "مفهوم بدون مصداق"استفاده کرده که میتواند خطر و غرض را با هم داشته باشد؛ زیرا از طرفی مخاطب وی نسبت به موضوع اعلام شده بی خبر و یا کم خبر است و از طرف دیگر طی سالهای اخیر دشمن به انحاء مختلف تلاش کرده تا قضیه و غائله منافقین را وارونه جلوه دهد تا آنجا که مقام معظم رهبری در بیانی هشدار آمیز فرمودند: تلاش میشود جای قاتل و شهید عوض شود. در چنین فضای مسمومی که دشمن بیوقفه تلاش میکند منافقین را تطهیر و نظام را متهم کند وقتی عبدی از "مفهوم بدون مصداق" استفاده میکند سخن وی در ذهن مخاطب درصدد یافتن مصداق برمیآید و چون این تلاش در فضای آلوده و آکنده از نشانههای مصادیق باطل و جعلی انجام میگیرد در نهایت با آن در میآمیزد و مأنوس میَشود و امثال عبدی موفق میشوند که حداقل منافقین را تطهیر کنند و رخدادهای مهم اول انقلاب با نقش آفرینی منافقین را امری حقیر و ناشی از پارهای اختلافات گذشته و فاقد مبنای معتبر جلوه دهند که این به معنای فریب با تحریف است.
4- فریب با تحریف؛ آقای عباس عبدی نمیبایست در اثنای سخنرانی وارد این بحث میشد و حال که شد میبایست از "مفهوم با مصداق" سخن میگفت. یعنی باید صادقانه برای مخاطب میگفت اختلافات در زندان دارای دو محور اعتقادی و مبارزاتی بود و هیچ ارتباطی با اختلافات حکومتی نداشت؛ زیرا هیچ یک از زندانیان تصور روشنی از حکومت مبتنی بر ارزشهایش نداشت و موضوع اصلی آنها در آن زمان در این زمینه مبارزه با حکومت شاه بود؛ پس با پیروزی انقلاب و استقرار یک نظام سیاسی جدید که بسیار فراتر از اختلافات عقیدتی و مبارزاتی دوران زندان بود؛ جایی برای ادامه آن اختلافات نبود؛ اختلافات جدید به قدرت، حکومت و دستمایه انقلاب آفرینی برمیگشت و برخلاف گذشته در مقیاس حکومت و نظام سیاسی بود. در اختلافات جدید منافقین و امثال آنها که سهم برجستهای در مقایسه با امام و یاران ایشان در برانگیختن مردم و به صحنه آوردن آنها نداشتند؛ ادعا و سودای حکومت داری داشتند؛ بدون آنکه، اهمیت، زمینه و پشتوانه قابل اعتنایی داشته باشند و با اینکه بسیار بیش از وزن مادی و معنویشان پذیرفته شده بودند، با طمع ورزی و متأثر از پندارهای باطل و متوهانه مدعی تصاحب همه نظام بودند و چون در این زمینه خود را بی نصیب از حمایت مسئولان و مردم دیدند، دست به کشتار زدند و وارد مسیر خفت باری شدند که امروز یکی از ذلت بارترین مراحل آن را طی میکنند. آقای عبدی با طرح ادعای پیش گفته به شکل "مفهوم بدون مصداق" برهه مهمی از تاریخ انقلاب را به سوی تحریفی کشاند که لاجرم به فریب مخاطب منتهی میشود؛ اما خوشبختانه با وجود پارهای از گفتهها و نوشتهها که نور حقیقت انقلاب از لابهلای آن متصاعد است؛ این بارهای کج و مسموم به مقصد نمیرسد.
رضا گرمابدری